کاش میشد قَجَریدُخت♥️
نویسنده: vahid
روزمرگیها 107
سلام قَجَریدُخت ♥️ نوشته بودی وقتی پیشنهادی میدید باید قدرت پذیرش جواب منفی رو داشته باشید. هر روز به این جمله فکر میکنم، حرفت کاملا درسته. اونی که پیشنهاد میده قطعاً قدرت پذیرش جواب منفی رو داره. اما دوستداشتن با پیشنهاد فرق میکنه. نه شنیدن از پیشنهاد درد نداره، نه شنیدن از ابراز علاقه و […]
روزمرگیها 106
دوستت دارم بگذار لغتنامه را ورق برنم تا واژهای بیابم برای اشتیاقم به تو… قَجَریدُخت♥️
روزمرگیها 105
دلم تا آخرش با تو میمونه قَجَریدُخت♥️
روزمرگیها 104
♥️ قَجَریدُخت
روزمرگیها 103
لحظههایی که به یادت گریه میکنم را دوست دارم. قَجَریدُخت♥️
روزمرگیها 102
بی تو دگر این سوز غم پایان ندارد قَجَریدُخت♥️
روزمرگیها 101
شیشه ی پنجره را باران شُست از دل من امّـــــا چه کسـی نقش تو را، خواهد شست؟ ای خدااا… آخر چه کَس باور کرد؟ جنگل جانـَـــم را…. آتش مِهر تو؛ خاکستر کرد تو چنان شَبنم پاک سَحری نه از آن پاک تری تو بَهاری تو بَهاری نه بهـاران از توســــت… قَجَریدُخت […]
روزمرگیها 100
بعضی لحظهها میرسه که فکر میکنیم، بدون او نمیتونیم طاقت بیاریم، میمیریم. اما میبینیم ماهها و شاید سالها گذشته و هنوز زندهایم. زندهایم اما حالمان خراب است و دلمان مرده. زندهایم اما به امید دیدار او. زندهایم و فقط نفس میکشیم اما زندگی نمیکنیم. قَجَریدُخت ♥️
روزمرگیها 99
دوستت دارم قَجَریدُخت♥️ در تمام لحظهها
روزمرگیها 98
نوشتن بهانهایست برای به یادت بودن قَجَریدُخت ❤
روزمرگیها 97
قَجَریدُخت ♥️ شب بهخیر
روزمرگیها 96
راه دورِ دورِ فکر مشغولِ مشغول و چارهای نیست که نیست یکی که تمام وجودش پیش توست ♥️
روزمرگیها 95
قَجَریدُخت♥️ کاش میگفتی چرا ازم خوشِت نیومد. من همه تلاشم رو میکردم آنطور که شما میخوای بشم. دوستداشتن همینه، هر کاری کنی تا خوشحالش کنی. زیر باران گریه به یادت ♥️
روزمرگیها 94
هوا، هوای گریه بود ♥️
روزمرگیها 93
قَجَریدُخت♥️ میدونم تا وقتی که نفس میکشم قرار نیست به همه خواستهها برسم؛ اما ای روزگار من طاقت این یکی رو نداشتم. تمام خواستهام فقط همین بود…
روزمرگیها 92
دوستداشتن یکطرفه چقدر عذابآوره. انگار در سرزمینی غریب هیچکس حرفت را نمیفهمد و نمیتوانی به زبانشان حرف بزنی. قَجَریدُخت♥️
روزمرگیها 91
گذشتههای دور کجا رفتن یکی از روزهای بیست سالگی، کاش میشد پیداشون کرد و قدری شکست عشقی خورد. کاش برمیگشتم به اون روزا و هر چند وقت یکبار احساس میکردم که عاشق شدم. کاش شکستهای عشقی بچهگانه رو اون سالها تجربه میکردم؛ و بعد از چند روز افسردگی و درماندگی به فراموشی میسپردم و در […]
روزمرگیها 90
گاهی به اندازهی یک فصل خیال قَجَریدُخت♥️
روزمرگیها 89
گاهی وقتها شروع زود همه چی رو خراب میکنه. گاهی وقتها با کمی تعلل دیر میشه. قَجَریدُخت♥️
روزمرگیها 88
چه میدانستم چنین روزی میرسد… قَجَریدُخت ♥️
روزمرگیها 87
قَجَریدُخت♥️♥️♥️
روزمرگیها 86
بعضیها را اصلا نمیشود دوست نداشت انگار خدا آنها را آفریده تا قلبمان به خاطرشان تند بزند! همانهایی که وقتی به بودنشان فکر میکنیم، روی لبمان یک لبخند کوچک میآید و آرام به خودمان میگوییم: کاش مال من بودی! ما به آن بعضیها خیلی محتاجیم که فقط کنارشان، حال دلمان خوب باشد؛ همین. علی کشاورز […]
روزمرگیها 85
من از این دنیا چی میخوام؟ قَجَریدُخت♥️ نه منو دیدی، نه باهام آنچنان حرف زدی. اما خیلی محکم گفتی ازت خوشم نمیآد. مسیرمون چقدر از هم دوره؛ دوانتهای یک طیف. در یک لحظه مهرت برای همیشه تودلم افتاد؛ لحظهای که نمیدونستم ازم خوشت نمیآد.
روزمرگیها 84
آخر یک نفر خسته و تنها ماند آخر بغض من پیش دلت جا ماند بی تو آدم سابق نشدم من دگر عاشق نشدم بردی هوای مرا قَجَریدُخت ♥️
روزمرگیها 83
قَجَریدُخت ♥️ همیشه به یادتم.
روزمرگیها 82
قَجَریدُخت همه چی تموم میشه به سادگی فشردن یک دکمه.
روزمرگیهل 81
قَجَریدُخت سرانجام دوست داشتنم چه شد؟ تویی که نخواستی منی که جا ماندم وخدایی که هیچ وقت در امور عاشقانه دخالت نمیکند…!
روزمرگیها 80
محبوبم! بگو آفتاب کجای قصه خواب مانده است که این شب غمناک اینقدر طولانیست
روزمرگیها 79
قَجَریدُخت روزگارو میبینی، همه جوره زندگیرو به کام آدم تلخ میکنه
روزمرگیها 78
به یادت بودن چقدر خوبه.
روزمرگیها 76
یادت هر جا که هستم با منه… نزدیکتر از من به من
روزمرگیها 75
میدونی دل اسیره اسیره تا بمیره میدونی بدون تو دلم آروم نگیره میدونی دل تنگ تو نموده آهنگ تو ولی بیهوده جوید بسی بیهوده پوید
روزمرگیها 74
تو را چشم در راهم …
روزمرگیها 73
عشق یعنی صد سال دیگم بهش حسی که داری توی دلت جوونه
روزمرگی ها 72
من آن شکوفه اندوهم که از شاخههای تو میرویم …
روزمرگی ها 71
دوستی میگفت کمی به خودت فرصت بده.
روزمرگیها 70
Hala özlemimdesin Sen acı sen tatlı günlerimdesin Unutmak kolay olsa çoktan unuturdum
روزمرگیها 69
چه فرقی میکند امروز چگونه گذشت و فردا چه میشود برا هیچکسی مهم نیست
روزمرگیها 68
از زلزله و عشق خبر کس ندهد ، آن لحظه خبر شوی که ویران شدهای …
روزمرگیها 67
فکر کن تو یه چاهی و هر چقدر هم تقلا کنی کسی نمیبینه همین قدر تلاش بیهوده و بی سرانجام
روزمرگیها 66
یک دم از خیال من نمیروی ای غزال من
روزمرگیها 65
هر آخشام اورگیم بهانه لر آختاریر
روزمرگیها 64
نه میشود نه خواهد شد نمیدانم خودم را در کدام روز در کدام لحظه رها کردم در کجا به دنبال خود بگردم میرسد روزی که دوباره دستم را بگیرم؟ میتوانم خود را پیدا کنم؟ این قطار عمر میگذر و میرود ایستگاهی برای توقف ندارد باید پرید، شاید تن ریلهای آهنی و شنهای اطراف فقط برای […]
روزمرگیها 63
“نه هینی” ئه ی کچی جوان تو نه شاعیری و نه نه قاش من هه ر دووکیان وه لی کی ئه وه ئه زانی ئه و چاوته هه موو شه وی ئه و شیعرانه ت به دزیه وه ئه مداتی کیش ئه زانی ئه وه په نجه کانی تویه ئه و وینانه م بو ئه […]
روزمرگیها 62
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ احساس میکنم در بدترین دقایق این شام مرگزای چندین هزار چشمه خورشید در دلم، میجوشد از یقین احساس میکنم در کنار و گوشه این شورهزار یاس چندین هزار جنگل شاداب ناگهان میروید از زمین
روزمرگیها 61
مگه کاری میشه کرد. به آن لب تشنه میمانم که _ناگاه_ به دریایی درافتد بیکرانه، لبی، از قطره آبی، تر نکرده، خورَد از موج وحشی تازیانه!
روزمرگیها 60
مثل درختی در پاییز که تمام برگهایش را باد برده است …
روزمرگیها 59
روزها میگذرد و اتفاقات تازهای میافتد. اما در این میان فکر و خیال تمام نمیشود. شاید منتظر کس دیگری بود، شاید میخواست بگوید که با توام، منتظر پیام توام. شاید تنها امیدش این بود که فقط او را ترغیب کند. اما متوجه نشدم، اشتباه فهمیدم و درکی از موقعیتش نداشتم. او منتظر همان یکنفر بود.
روزمرگیها 58
احساس میکنم سربازیام که به جنگ رفتم و تمام تلاشم رو برای پیروزی وطنم به کار گرفتم. جنگ تمام نشد و در این میان از وطن هم رانده شدم. وطن از سربازی مثل من خوشش نمیاد.
روزمرگیها 57_ یاد تو هرجا که هستم با منه
ای که بی تو خودمو تک و تنها میبینم هرجا که پا میذارم تورو اونجا میبینم خدا انگار خوابیده انگار از اون بالاها؛ گریههامو ندیده یاد تو هر جا که هستم با منه داره عمر منو آتیش میزنه
روزمرگیها 56
حال و حوصلهای نیست.
55_ بی تو
بی تو ای روشنگر شبهای من؛ بوسه میزد ناله بر لبهای من در بلور اشک من یاد تو بود در سکوت سینه فریاد تو بود
54_ راستش زور منِ خسته به طوفان نرسید
دردا دردا که مرگ نه مُردنِ شمع و نه بازماندنِ ساعت است تجربهییست غمانگیز غمانگیز به سالها و به سالها و به سالها… من مرگ را زیستهام با آوازی غمناک غمناک و به عمری سخت دراز و سخت فرساینده.
53
راستش زور منِ خسته به طوفان نرسید
52_ قصه آخر شد و پایان زمستان نرسید
گفته بودی که چرا خوب به پایان نرسید؟ راستش زور من ِ خسته به طوفان نرسید گر چه گفتند بهاران برسد مال منی قصه آخر شد و پایان زمستان نرسید من گذشتم که به تقدیر خودم تکیه کنم جگرم سوخت ولی عشق به عصیان نرسید سلام، ممنون از جوابی که دادین. و متاسفم برا خودم که شما […]
حفاظت شده: روزمرگی ها 51 ـ بهترینِ بهترینِ من
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: روزمرگی ها 50ـ احساسی که به هم میدیم مهمه
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: روزمرگی ها 49 ـ اقدام
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: روزمرگی ها 47 ـ کمی درد دل
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: روزمرگی ها 46- کژال
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: روزمرگی ها 45 – فال حافظ
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: روزمرگی ها 44- تو با زنان دیگر فرق می کنی
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: روزمرگی ها 43ـ من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: روزمرگی ها 42- درجستجوی نهال
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: روزمرگی ها 40- آمدم به دیدنت
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: گریه های نصف شب 2
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: روزمرگی ها 39
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: حرفهای نصف شبی
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: روزمرگی ها 38
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: گریههای نصف شب
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: روزمرگی ها 37_ خوژدهم گهرک
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: روزمرگی ها 36- فرودگاه
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: گریه های نصف شب
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: روزمرگی ها 35- امید و انتظار
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: روزمرگی ها 34- باور کن
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: روزمرگی ها 33 – باغبان
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: روز مرگی ها 32
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: روزمرگی ها 31
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: روزمرگی ها 30
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: روزمرگی ها 29- چوبه دار
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: روزمرگی ها 28- حسادت
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: روزمرگی ها 27- خیلی سخته
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: روزمرگی ها 26
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: روزمرگی ها 25
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: روزمرگی 24
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: روزمرگی 23
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: روزمرگیها 22
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: روزمرگیها 21
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: نهال انار هدیهای برای تو
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: بازی دنیا
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: هوای حوصله ابری است
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: عذاب میکشم ولی …
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: لحظات جاودانه زندگی
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: امیدواریم تو هم باورش کنی
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: دنیایی گم در غبار
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: من اشتباه کردم
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: پیام نمیدم
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: یاد تو همیشه زیباست
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: دلت گرم به بودن خودت
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: تو خیلی خوبی
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: به یادتم
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: شناخت پایین
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: بدون تو هر روز یه قدم به عقبه
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: صدای فریادم رو کسی نمیشنوه
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: خواستنت فراموش نمی شه
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: دوست داشتن
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: همه حرفام از رو علاقه بود
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: من انتخاب کردم که به یادت باشم
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.