مگه کاری میشه کرد.
به آن لب تشنه میمانم که _ناگاه_
به دریایی درافتد بیکرانه،
لبی، از قطره آبی، تر نکرده،
خورَد از موج وحشی تازیانه!
مگه کاری میشه کرد.
به آن لب تشنه میمانم که _ناگاه_
به دریایی درافتد بیکرانه،
لبی، از قطره آبی، تر نکرده،
خورَد از موج وحشی تازیانه!